کد مطلب:227830 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:189

هدیه به دوست
معمر بن خلا می گوید: فضل بن سهل به من برای خراسان مأموریتی داد. در این بین، ریان بن صلت به من گفت: دوست دارم وقتی به خراسان رسیدی، سلام مرا به امام رضا علیه السلام برسانی و از حضرت بخواهی كه یكی از پیراهن های خویش را با درهم هایی كه به نام ایشان ضرب شده، به من تفضل نمایند.

معمر می گوید: همین كه به محضر امام علیه السلام شرفیاب شدم، بی مقدمه فرمودند:



[ صفحه 83]



ریان كجاست؟ آیا دوست دارد كه با ما ملاقات كند و ما از پیراهن خود او را بپوشانیم و از دراهم خویش به او بدهیم؟

معمر می گوید: گفتم سبحان الله! قسم به خدا كه من هنوز سؤالم را مطرح نكرده بودم.

امام علیه السلام فرمودند: ای معمر! مؤمن صاحب توفیق است؛ برو به ریان بگو نزد ما بیاید.

ریان به محضر امام شرفیاب شد، و پیراهنی از پیراهن های حضرت را گرفت. وقتی از خانه خارج شد، از او پرسیدم چه در دست داری؟ گفت: سی درهم. [1] .


[1] معجم رجال الحديث، ج 7، ص 209.